مناجات ماه رمضانی با خداوند کریم
آمد سحر دوباره و حال سَهَر* کجاست؟ تا بلکه آبرو دهـدم، چـشم تَر کجاست؟ بیدار مینـشـیـنم و باشد دلـم به خـواب با این درختِ آب نداده، ثـمر کجاست؟ ای داوری که دست مـرا کـردهای بلـند از من ز دستِ نفْس، زمین خوردهتر کجاست؟ دارم دو دست سوی تو بالا و سر به زیر کو دست دیگری که گذارم به سر؟ کجاست؟ با آب میکـنـند سـیاهی ز صفـحه پاک پُر گشته نامهام ز گنه، چشم تر کجاست؟ جز خانۀ تو، هر چه درِ خانه، بسته است یک در، که وا شود به منِ دربه در کجاست؟ یک گـوشۀ نـگـاه، عـوض میکـند مرا در این میان، به گوشهنشین آن نظر کجاست؟ |